سفارش تبلیغ
صبا ویژن

♥♥


زیاد نگذشته از روزی که نخواستید بعد آن انتظار و آن همه روزهایی که با عشق شما سپری شد ، باشم و پناه بیاورم و کمی...فقط کمی مرهم بنشانم به زخم ِ این دل
زیاد نگذشته از گریه های سوزناک ِ آن روز...
زیاد نگذشته از قلبی که با تمام وجود میسوخت اما محکم و سفت رو به روی ضریح ِ آقای بی قراری ها می ایستاد و میگفت " آقا بازهم ممنون...عشق ِ حسین - ع- ما را بس..."
از تمام ِ آن امیدها
از تمام ِ آن دل سوختن ها و دل شکستن ها زیاد نگذشته است
اما مگر میشود این روزها نق نق های دل را نشنیده گرفت؟ میشود این روزها پشت ِ هر نوحه و اشکی دلت بی قراری کربلایت را نکرد؟ میشود آقا؟

هرچند هزاران بار ، بین ِ گریه ها، بین ِ شادی ها،بین همه لحظاتی که گذشت فریاد زدم و گفتم : همین سوختن مرا بس!
شما اما خوب میدانی درون این دل ، چیز ِ دیگریست...

 

 

+ حتی امید ِ به تو رسیدن هم در دلم نیست... حتی امید...
دست های خالی مانده ام را میبینید آقا؟


+ تاریخ سه شنبه 94/8/19ساعت 7:28 عصر نویسنده تسنیم | نظر